نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

   نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

    گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

بخت عشاق را بد بریده اند.چرا که از ازل تا به ابد،عاشقی را به صبوری پیوند زده اند،زمان محک خوبی است.سره از ناسره در کشاکش صبوری عشاق عیان می شود،اگر نه هر هوسی عشق می شد و به قداست می رسید

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

سیاست مبارزه برای قدرت است.که آن راه مبارزه برای قدرت و نفوذ و اعمال آن در جامعه می دانند.[1]در میان آوردگاه های سیاسی انتخابات ریاست جمهوری مهمترین عرصه ای است که تمامی جریان های سیاسی تمامی پتانسیل و امکانات خود را بسیج می کنند تا بتوانند ریاست آن را در غبظه خود نگه دارند و یا از دست جناح رقیب بربایند.

به دست آوردن ریاست قوه مجریه این امکان را به هر جریان سیاسی می دهد که علاوه بر پیاده سازی تفکر مدیریتی خود بتواند برای آینده سیاسی جناح خود نیز برنامه ریزی داشته باشد و اقداماتی برای ایجاد هر چه بیشتر و بهتر بدنه اجتماعی(به عنوان عامل اصلی حضور در قدرت) داشته باشند.و ایجاد این شبکه اجتماعی در گروه تئوریزه کردن و نهادینه سازی فضای فکری و گفتمان جناح حاکم در میان لایه های مختلف اجتماعی است؛که منتج به سه گانه«نفوذ-تاثیرگذاری فکری-و در نهایت ایجاد شکل دهی  به یک رفتار اجتماعی»می شود.

از همین روست که با بررسی تاریخی جریان های سیاسی بعد از انقلاب اسلامی،دولت های موفق تر بوده اند که توانسته اند ادبیات خود را به عموم مردم منتقل کنند و آن را به عنوان اولویت های شناخت یک دولت موفق و کارآمد برای مردم تبیین کرده اند.در بین سه جریان اصلی بعد از انقلاب اسلامی(کارگزاران-اصلاح طلبان-اصولگرایان)جریان اصلاحات تا حدودی توانسته است که ادبیات خود را به بخشی از لایه های اجتماعی منتقل کند و از این روست که توانسته است نقش بازیگری سیاسی خود را حفظ کند و جریان های سیاسی مختلف در برنامه های خود درصدی را برای مقابله با این جریان اختصاص دهند هر چند که این بازیگری منتج به دست گیری قدرت سیاسی نشود.

نکته قابل توجه این است که جریان اصلاحات که در حوزه اندیشه یک جریان ترجمه ای محسوب می شود اما به دلیل این امر که 8 سال قدرت سیاسی را در دست داشته است توانسته بدنه اجتماعی را برای خود ساخته و پرداخته کند توانسته وزن خود را حفظ نمایند.از این رو انتخابات ریاست جمهوری به ویژه انتخابات پیش رو برای اصولگریان از اهمیت خاصی برخوردار است چرا که:

*ادامه روند مدیریتی-اجرایی نزدیک به ادبیات انقلاب اسلامی در گروه بیرون آمدن جریان اصولگرایی است چرا که امکان چرخش به گفتمان های قبل و یا ظهور گفتمان جدیدی وجود دارد

*در صورت پیروزی اصولگرایان می توان به نهادینه سازی گفتمان اصلی انقلاب اسلامی در لایه های مختلف جامعه خوشبین بود و در این صورت دیگر شاهد چرخش گفتمان مدیریتی متفاوت نخواهیم بود

*فرصت تاریخی برای احیا و بازتولید به سایر جریان ها و گفتمان های معارض اصولگرایی از بین خواهد رفت.

از سوی دیگر گفتمان های کارگزاران،اصلاحات و اصولگرایی هر کدام هشت سال بر کشور سیطره داشته اند و این نکته را نیز باید یادآور شد که آن جریانی می تواند برتری خود را اثبات کند و مدعی این باشد که توانسته است توده های مردم را با ادبیات خود همراه سازد که در این دور از انتخابات پیروز از میدان بیرون آید.

اصوگرایان-انتخابات 92 و فرصت ها و تهدیدات پیش رو

در نگاره های پیشین سعی بر این بود تا فضایی ترسیم شود که چرا انتخابات 92 یک فرصت مهم برای اصولگریان است که اگر این جریان سیاسی به درستی نتواند فضای سیاسی و اجتماعی خود را تحلیل کند ضرب آهنگ نزول آن شروع خواهد شد چرا که به حاشیه رفتن در فضای سیاسی به صورت دفعی و یکباره نخواهد بود بلکه ابتدا پالس های اجتماعی از سطوح پائین(انتخابات مجلس و شورای شهر) بر نقد و نفی ادبیات حاکم ارسال خواهد شد.

هر چند که اصولگرایی توانسته است در انتخابات مجلس نهم قاطبه کرسی های را به دست آورد و معرضین گفتمانی خود را به حاشیه براند اما این به این معنی نیست که در فرایند انتخابات ریاست جمهوری نیز همین روند ادامه پیدا خواهد کرد.جریان اصولگرایی توانست که قاطبه مجلس نهم را به دست گیرد و این نشان از اعتماد عقبه اجتماعی به این گفتمان است اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که انتخابات مجلس شورای اسلامی از حساسیت به مراتب کمتری در نزد احاد مردم  برخودار است و تعدد و پراکندی کاندیداها هم از اهمیت آن می کاهد.

اما نکته حائز اهمیت این است که در حال حاضر فضای جامعه در حالت دو قطبی به سر نمی برد و عملاً «غیریت سازی» و رقابت گفتمانی به صورت کامل وجود ندارد که انتظاری وجود داشته باشد که جریان اصولگرایی به حاشیه رانده شود،هر چند که جریان اصلاحات به صورت های مختلفی نیز درصدد بازگشت به فضای سیاسی کشور هستند اما نبض ضعیف این جریان  پالس های یک رقیب گفتمانی قدر را نشان نمی دهد.از این رو انتظار به حاشیه رانی گفتمان اصولگرایی در حال حاضر متصور نیست و فضای سیاسی نیز نشان از ظهور یک گفتمان جدید نمی دهد اما نکته بسیار مهم این است که احتمال زایش یک خرده گفتمان از دورن گفتمان اصلی اصولگرایی وجود دارد که می تواند گفتمان «مادر»را به حاشیه ببرد.

از این رو آنچیزی که می تواند برای گفتمان اصولگرایی در شرایط حال یک تهدید بالقوه قابل تصور است زایش یک خرده گفتمان وابسته است.

اصولگرایی یک گام جلوتر

با بررسی اجمالی شکل گیری و افول جریان های سیاسی بعد از انقلاب به نیجه خواهیم رسید که یکی از عوامل اصلی که موجب به حاشیه رفتن جریان های سیاسی در فضای اجتماعی می شود فاصله گرفتن از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی چه در حوزه مدیریت اجرایی و چه در حوزه ادبیات سیاسی است؛و این عامل را در به حاشیه رفتن دور جریان کارگزاران و اصلاح طلبان به عینه شاهد هستیم.

در واقع ضعف اصلی گفتمان اصلاحات استفاده از ادبیات نخبه گرایانه و انتزاعی مانند:جامعه مدنی،دموکراسی،سنت و مدرنیته و... بود که چون مردمی نبود آحاد مردم با آن احساس هویت نمی کردند و از سوی دیگر کاملاً تئوریک و اندیشه ای محض بود و چون در مابه ازای اجتماعی برای آن در بیرون تولید نشده بود کم کم جریان اصلاحات دچار ریزش بدنه شد.

در این بین هر چند گفتمان اصولگرایی توانسته است در هشت سال گذشته اعتماد مردم را به خود جلب کندو برخلاف جریان اصلاح طلبی جریان اصولگرایی دارای ادبیات مردمی ،توده ای  و فراگیر است اما یک وجه اشتراک با گفتمان اصلاحات دارد و آن نیز «انتزاعی»بودن آن است.کلیدواژه های مانند:عدالت،پیشرفت مادی و معنوی،جامعه توحیدی و... نیز در سطح جامعه برای آن مابه ازایی تعریف نشده است و برای توده های مردم قابل لمس نیست و از سوی مردم یک امر کلی اطلاق می شوند.از همین رو زمانی که مردم شعاری را لمس نکنند و آن را در لایه های اجتماعی و ساحت های مختلف آن مانند:فرهنگ،ورزش،سینما و... مشاهده نکنند نسبت به آن بی اعتماد می شوند و به نوعی دیگر با آن احساس هویت نمی کنند لذا به سوی خرده گفتمان های دیگر رفته و خود را با آن تعریف می کنند.

بازتولید،قابل اعتماد بودن و در دست رس بودن(قابل لمس بودن) سه شرط اصلی است که حیات یک گفتمان را تضمین می کند و در صورتی که گفتمان و یا جریانی نتواند هر سه ضلع و یا حتی یک ضلع آن را در اختیار داشته باشد در فضای سیاسی به حاشیه می رود.

 

اشاره شد که گفتمان اصولگرایی نیز مانند گفتمان اصلاح طلبی در وجه انتزاعی بودن دارای اشتراک هستند و نتوانستند ادبیات خود را به ابزارهای مدیریتی قابل لمس تبدیل نمایند.هرچند که بخشی از ضعف گفتمان اصولگرایی(تبیین ادبیات اصولگرایانه از فکر به عمل)خارج از دست دولت اصولگرایی و به حوزه های علمیه و مراکز اندیشه ای بازمیگردد چرا اصولگرایی داعیه ادامه روند انقلاب اسلامی را دارد و دقیقاً نیز از همان کلیدواژه های استفاده نموده است و این درحالی است که وظیفه اصلی توضیح،تبیین و تولید نرم افزارهای منطبق با ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی در فرمان مقام معظم رهبری در حوزه جنبش نرم افزاری به حوزه های علمیه سپرده شده بود.

اساس ضعف اصولگرایی این بوده است که نتوانست اصول انقلاب اسلامی را به یک نظریه سیاسی تبدیل نماید در حالی که تمام شعارهای آن را سر می داد.

از همین رو به دلیل فقدان نظریه های اسلامی بخشی از نیروهای ارزشی با رتوش اصولگرایی و با شعار مدیریت جهادی نظریه های غربی را محور کار خود قرار داده اند و نمونه آن را در حوزه اقتصاد و توسعه مشاهد می کنیم.از این جهت برای این که فرصت از دست نرود باید نظریه های انقلاب اسلامی تبیین گردند و یا به هر صورتی قدرت اجرایی به دست اصولگریان التقاطی نیفتد چرا که در این صورت یک رجعت به گفتمان های پیشین با رتوش اصولگرایانه را شاهد خواهیم بود.

امری که شاید دال های اصلی گفتمان اصلی انقلاب اسلامی را نیز دستخوش تغییر قرار دهد و آن را به حاشیه براند.



[1] عالم،عبدالرحمن،بنیادهای علم سیاست،نشرنی،تهران 89،ص30

منتشر شده در:

پایگاه تحلیلی-خبری 598

پایگاه تحلیلی-خبری بی باک نیوز

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۲:۳۲
رضا حیدری

این مطلب برای پایگاه تحلیلی-خبری بی باک نیوز نگاشته شده است.


این مطلب را چندی پیش و زمانی که جدی تر در فضای رسانه«قلم دوانی»می کردم نگاشته ام و یک یادداشت«ژورنالیستی»است.در واقع یک گزارشی که هدف آن «از نگاه غضب آلود سردبیر دور بمانی» است.اما آمارهای جالبی دارد.

یک شرکت تحقیقاتی در انگلیس پرخورترین مردم جهان را معرفی کرد که ایران در رتبه ده کشور پرخور و پر مصرف جهان قرار گرفت.
در این رتبه بندی 10کشور نخست دنیا از نظر پرخوری عبارتند از: آمریکا، روسیه، مصر، مکزیک، آلمان، برزیل، بریتانیا، آرژانتین، ترکیه و ایران که بر اساس آمار منتشر شده در ایران 2 میلیون نفر دارای اضافه وزن هستند و حدود نیم میلیون نفر نیز چاق محسوب می شوند.
البته ایران نه تنها ایران در حوزه مصرف خوارکی ها مختلف توانسته است بین کشورهای اول جهان قرار بگیرد بلکه در مصرف لوازم آرایشی،روغن و نان نیز در صدر پر مصرف ترین کشور جهان قرار دارد.
در این باره موسسه آماری "تی ام بی ای " اروپا با بیان اینکه 30 درصد مواد آرایشی منطقه خاورمیانه در ایران مصرف می شود؛ اعلام کرد که ایران هفتمین کشور پر مصرف مواد آرایشی در جهان و دومین کشور پر مصرف در خاورمیانه است.
اگر نگاهی به مصرف سرانه کالاهای اساسی در کشور و مقایسه آن با دنیا نشان داشته باشیم، نشان داده خواهد شد که در مصرف سرانه شکر و روغن بالاتر از میانگین جهانی هستیم و عنوان بزرگترین مصرف کننده نان را در جهان به خود اختصاص دادیم.
چندی پیش معاون وزیر بازرگانی با اعلام اینکه ایران بالاترین مصرف نان در جهان را دارد و سالانه سه میلیون تن گندم در کشور اتلاف می شود، از برنامه های این وزارتخانه برای ساماندهی و بهسازی واحد های سنتی نان خبر داد وگفت: سرانه مصرف نان در ایران حدود 160 کیلو است که نسبت به کشورهای اروپایی نظیر فرانسه که 56 کیلوگرم و در آلمان 70 کیلوگرم در سال است بیشتر است.
ایران در مصرف سرانه شکر و روغن بالاتر از میانگین جهانی ، در برنج چهاردهمین مصرف کننده بزرگ جهان و در نان بزرگترین مصرف کننده جهان است.
بیش از 80 درصد نیاز داخلی روغن درحال حاضر ازطریق واردات تأمین می شود که قبلاً حدود 95 درصد وارد می شد و ایران در سال 2005 دهمین کشور واردکننده روغن در جهان بوده است میزان واردات سالیانه حدود 1.5 میلیارد دلار روغن و کنجاله می باشد.
سرانه مصرف قند و شکر در ایران در سال 1987 حدود 26.9 کیلوگرم بوده که این مقدار در سال 2006 به 28.97 و در سال 2007 به حدود 33.26 کیلوگرم افزایش یافته است به طوری که به گفته بسیاری از کارشناسان جهانی، مصرف سرانه شکردر ایران 3 کیلوگرم بالاتر از میانگین مصرف جهانی است.
یکی از لوازم توسعه اقتصادی کشورها اصلاح الگوی مصرفی مردم بوده است و در حال حاضر نیز کشورهای صنعتی جهان در حوزه غذایی از مصرف پایینی برخوردار هستند.
رهبر معظم انقلاب که در راستای برنامه های راهبردی و کلان کشور اقدام به نام گذاری سال ها می کنند نیز در سال 1388 با نام گذاری سال اصلاح الگوی مصرف خواستار توجه همه جانبه از سوی مردم و دستگاه های اجرایی به این امر شدند  که از سوی مسئولین و مردم با بی توجهی مطلق نگاشته شد و نه تنها شاهد اصلاح الگوی مصرفی کاملاً اشتباه مردم نبودیم بلکه نتیجه آن قرار گرفتن کشور در میان ده کشور پرمصرف جهان بود.
عادت بد مصرفی و خرید از دیگر معضلات مردم کشور محسوب می شود.با وجود بالارفتن قیمت مرغ در کشور باز شاهد خرید از سوی مردم بودیم و به یقین می توان گفت که اگر قیمت از این نیز بالاتر می رفت باز ما شاهد خرید مرغ در کشور بودیم.
مردم کشور در این خصوص هنوز فرهنگ درست خرید را نیاموخته اند و از سعه صدر کمتری برخوردار هستند،بازار در ماجرای مرغ دچار کمبود شده بود که شاهد هجوم مردم برای خرید بودیم و این امر به دلیل پایین بودن عرضه و افزایش تقاضا نتیجه ای جز بالارفتن قیمت ها نداشت و کار تا جایی بالاگرفت که دولت مجبور به هزینه میلیاردی برای واردات گوشت مرغ برای تنظیم بازار شد.
متاسفانه این عادت بد مصرفی تا زمانی که درست نشود بازار ایران شاهد این شک های بد اقتصادی خواهد بود.مردم ما باید یاد بگیرند که"زمانی که کالای گرانی می شوند آن را نخرند و یا با کالای ارزان تری جایگزین کنند "

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۴۰
رضا حیدری

این مطلب برای پایگاه تحلیلی-خبری 598 نگاشته شده است

یکی از مقوله های بسیار مهمی که در حال حاضر مورد بحث و ارزیابی است ضریب رشد جمعیتی و نسبت آن به توسعه اقتصادی در کشورهای جهان است.بر اساس تحقیقاتی که صورت گرفته است در آینده کشورهای که دارای نیروی کار متخصص و فعال باشند می تواند مدیریت آتی جهان و یکی از مدیران اجرایی قوی آن باشند.چرا نتایج به دست آمده از آمارهای جهانی رشد جمعتی در بسیاری از کشورهای جهان پائین آمده و به سمت طراز منفی در حال حرکت است که البته ایران نیز از این داستان مستثنی نیست.

از مهمترین مزایای رشد جمعیت که می توان به آن اشاره کرد:

*افزایش بهره وری عوامل تولید به خصوص نیروی کار 
*تحول ساخت اقتصادی کشورها 
*تحول ساخت اجتماعی 
*گرایش برای به دست گیری منابع اولیه و مواد خام و کالاها در سطح بین الملل
*و مهمترین آن محدود شدن رشد اقتصادی به یک سری از کشورهای خاص است.

ایران 31 میلیونی در راه است!

ساختار کلی جمعیت همانند یک اندام واره است که باید تمام بخش های آن دارای تعادل و پویایی باشد و نمی توان یک وضعیت ثابت را برای آن یک امر ایده آل تعریف کرد.

بدین منظور است که باید به صورت مداوم پویایی و تحولات اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد و در صورتی که مطالعات احتمال خارج شدن جمعیت از حالت تعادلی را نشان دهد سیاست های حمایتی باید اعمال گردد.

ایران در بازه سال های 65 تا 68 دارایی یک رشد جمعیتی چشمگیر با میانگین باروری 6/1 بود که این امر موجب گشت تا افرادی خطر انفجار را برای ایران گوش زد کردند و دولت وقت نیز در راستای همان  کنترل جمعیتی با بسیج کردن تمام دستگاه های تبلیغاتی و اجرایی کشور در مدت زمان 65 تا سال 71 توانست خطر انفجار جمعیتی را کنترل کند و رشد جمعیتی ایران را به حد متوسط جهانی برساند اما آن چیزی که مدیران به آن توجه نکردند بودند حرکتی انقلابی در خصوص کنترل جمعیت بود و این تندروی در این مسئله موجب شد تا صاحبنظران در زمینه رشد و جمعیت با ابراز نگرانی از تندروی دولت وقت در کنترل جمعیت خواستار تجدید نظر سیاست های جمعیتی کشور شوند چرا که میزان باروری 6/1 در سال 65 به 1/8 برسد و ادامه این روند موجب خواهد شد که ایران در بلند مدت با طراز رشد جمعیتی منفی مواجهه شود.

در حال حاضر  متوسط نرخ رشد در جهان که برای جلوگیری از منفی شدن طراز جمعیت 2/1 است که این امار در ایران 1/8 درصد گزارش شده  که حتی در برخی منابع از رشد پایین تر 3/1 درصدی نیز آمارهای ارائه شده است.

بر اساس سناریو رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال 2010 منتشر کرده است اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامه ای برای تعادل آن نداشته باشد در 80 سال آینده جمعیت 31 میلیونی را تجربه خواهد کرد که 47 درصد آن را افراد سالمند بالای 60 سال را در برمی گیرند و این درحالی است که در خاورمیانه کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند.


ایران در حال حاضر نیز جز 10 کشور است که به سرعت به سمت کهن سالی در حال حرکت است و در جایگاه ششمین کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پیری می رسند.

ایران در بیست سال آینده وارد فاز اول سالمندی جمعیتی خواهد شد و در ده سال آتی نیز فاز دوم سالمندی را تجربه خواهد کرد.

نکته حائز اهمیت در خصوص کاهش جمعیت که باید بدان پرداخت ، برنامه ریزی است که از سوی سیاستمدارن و استراتژیست های امریکایی و اروپایی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران ریخته شده است.

برژنسکی سیاستمدار کهنه کار امریکایی و مشاور سابق امنیت ملی امریکا در مصاحبه ای که با روزنامه وال استریت ژورنال در مارچ 2009 داشت در خصوص تغییر جمعتی ایران نکته ای را عنوان کرد که ابعاد بسیار گسترده ای دارد. وی در این مصاحبه گفته بود:«از فکر کردن به حمله پیش داستانه علیه تاسیسات هسته ای ایران اجتناب کنید و گفتگو ها با تهران را حفظ کنید،بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست»

لذا باید تاکید کرد که کاهش جمعیت در ایران کابوس تلخی است که در حال شکل گیری است.
کاهش جمعیت و جایگزینی آن در کشور نه تنها در حوزه اقتصاد ضربات سنگینی را وارد خواهد کرد بلکه در عرصه امنیتی و نظامی و سیاسی نیز کشور را با مشکل مواجهه خواهد ساخت.

از یک سو جمعیت سالمند کشو در حال افزایش است که این امر موجب خواهد شدکه چتر حمایتی دولت در خصوص بیمه بازنشستگی،تامین اجتماعی و... افزایش یابد که به معنای باری مضاعف بر دوش بخش اقتصادی دولت است که با وجود 47 درصد سالمند در 80 سال آینده بخش عظیمی از قوای اقتصادی کشور مصروف تامین هزینه های حمایتی مذکور خواهد شد.

این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که پایین آمدن نرخ رشد جمعیتی به معنای کاهش نیروی کار است و این به معنای وارد کردن نیروهای کار و تکنسین ها از سایر کشورهای جهان است که خود راه دیگری برای گسترش فرهنگ بیگانه در کشور خواهد بود و علاوه بر این نکته باید به خروج ارز و تبعات اقتصادی آن نیز توجه کرد.

به هر صورت روند فعلی جایگزینی جمعیتی در کشور به هیچ عنوان-با تاکید باید گفت-به هیچ عنوان راضی کننده و منطقی نیست و باید دولت از بسته های تشویقی خود در این زمینه استفاده کند هر چند در نگاه کلان تر تنها استفاده از مشوق ها نمی توانند کار ساز باشند و باید مدیران اجرایی با همت و کار بیشتری زمینه های رفاهی،اجتماعی،اقتصادی را در سراسر کشور به وجود آورند تا دیگر بهانه ای از سوی خانوار های برای کنترل دورنی موالید وجود نداشته باشد.چرا که نمونه های نامتوازن تشویقی دولت های نهم و دهم در این زمینه را شاهد بودیم که تاثیر چشم گیری نداشت.

دین مبین اسلام نیز خود را طرفدار جمعیت مطلوب و مناسب معرفی کرده و در قرآن کریم آیات زیادی موجود دارد که به موضوعات مهم جمعیتی از جمله ازدواج و خانواده(آیه 11سوره مبارکه شورا و 11 سوره مبارکه فاطر)کمیت جمعیت در آیات (6 سوره مبارکه نوح و 12 سوره مبارکه اسراء) کیفیت جمعیت نیز در آیات متعدد قرآن مانند (33 سوره نور،233 سوره بقره و آیه 15 سوره احقاف) پرداخته شده است که هر کدام به نوعی به مسئله جمعیت نفیاً و اثباتاً مرتبط هستند.

رهبر معظم انقلاب هم با تعدیل جمعیتی در زمان حاضر مخالف بوده و در این زمینه با مسئولین فرمایشاتی بیان داشتند.ایشان در خصوص جمعیت اظهار کردند که:«من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم می تواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد.من معتقد به کثرت جمعیتم.هر اقدام و تدبیری که می خواهند برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد»

در آخر باید این نکته را گوش زد کرد که اگر روال برهمین منوال پیش رود باید تبعات سنگین اقتصادی،سیاسی،نظامی و امنیتی را در دراز مدت تمام ملت ایران بپردازند و در این قضیه تمام مردم ایران مقصرند. بهتر است که مدیران اجرایی کاری را که باید انجام دهند با جدیت بیشتری در دستور کار قرار دهند که این مسئله تبعات بسیار گسترده ای دارد.

انتشار این مطلب در:

خبرگزاری ایسنا

جامعه خبری الف

سایت خبری فردا

سایت خبری رجا نیوز

سایت خبری افکار نیوز

سایت خبری بولتن نیوز

پایـگاه خبری جـهان نیـوز

پـایـگاه خبـری-تـحلیلـی 598

پایگاه خبری-تحلیلی بی باک نیوز

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۱:۲۳
رضا حیدری