نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

   نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

    گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

بخت عشاق را بد بریده اند.چرا که از ازل تا به ابد،عاشقی را به صبوری پیوند زده اند،زمان محک خوبی است.سره از ناسره در کشاکش صبوری عشاق عیان می شود،اگر نه هر هوسی عشق می شد و به قداست می رسید

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

حقیقتاً انتخابات یازدهم و نتیجه آن همه را شوکه کرد.هیچ فردی نمی توانست این نتیجه را پیش بینی کند.شاید تعبیر الجزیزه کامل باشد که گفته بود:ایران کشور غیر قابل پیش بینی است.به هر سوی انتخابات بدون هیچ حاشیه ای برگزار شد و جناب دکتر روحانی به این مسند تکیه دادند.اما بعد ار برگزاری انتخابات بحث های مختلفی به وجود آمد که محور اصلی آنها به حاشیه رفتن گفتمان اصول گرایی بود و این بحث تا حدودی هنوز هم ادامه دارد.هستند دوستان و عزیزانی که در وبلاگ حقیر نظراتی گذاشته و به این موضوع اشاره می کنند و یا در این خصوص سوالی دارند.

آیا گفتمان اصولگرایی به حاشیه رفته است؟

اگر گفتمان اصولگرایی دارای مقبولیت بود پس چرا رای نیاورد؟

بحث در خصوص ریاست جمهوری یازدهم کمی زمان بر و بررسی آن نیازمند تحقیق و مطالعه بیشتر است.اما سعی شد که به برخی از دوستان به اندازه وسع ناچیز سواد خود پاسخ دهم که چرا«گفتمان اصولگرایی»به حاشیه نرفته است و هنوز ادبیات این گفتمان هواخواه دارد.

به حاشیه رفتن گفتمان زمانی صورت می گیرد که گفتمان موجود در جامعه (مثلاً اصول گرایی)،یا مورد اعتماد نباشد،یا در دست رس نباشد و یا خود را بازتولید نکند(به این لینک مراجعه نمایید)

بازتولید،قابل اعتماد بودن و در دست رس بودن(قابل لمس بودن) سه شرط اصلی است که حیات یک گفتمان را تضمین می کند و در صورتی که گفتمان و یا جریانی نتواند هر سه ضلع و یا حتی یک ضلع آن را در اختیار داشته باشد در فضای سیاسی به حاشیه می رود.

 همان طور که اشاره شده است اگر یک گفتمان نتواند سه ضلع را داشته باشد از دایره سیاسی به حاشیه می رود.درست است که اصول گرایی انتخابات ریاست جمهوری را از دست داد اما بیش از 75درصد کرسی های شورای شهر و روستای کشور را به دست آورد.از این رو می گوییم که این گفتمان در میان آحاد ملت جوابگو است و مردم به این دلیل به نمایندگان خود،در شورای شهر و روستا رای اعتماد داده اند.که از ادبیات گفتمان اصولگرایی استفاده کرده اند.لذا اینکه برخی می گویند گفتمان اصولگرایی دارای مقبولیت نیست اشتباه است.لذا رای به آقای روحانی رای به اصلاحات و یا گفتمان دیگری نبود،بلکه رای به یک«کلان شعار»بود.انشاءالله به آن خواهیم پرداخت.


از طرف دیگر این گفتمان در دست رس است.یعنی این که ادبیات این گفتمان در میان مردم وجود دارد.ساده زیستی،عدالت محوری،دوری از اشرافیت،پیشرفت مادی و معنوی،خدمتاین موارد تنها بخشی از کلید واژه های اصولگرایی است که در جامعه وجود دارد.منظور از در دسترس بودن یعنی اینکه مردم ادبیات آن را حس و لمس کنند،می توان ادعا کرد که این ادبیات در جامعه وجود ندارد؟و مورد اعتماد مردم هم نیست؟


هم چنین باید اشاره کرد که در دور نهم انتخابات مجلس شورای اسلامی این گفتمان اصولگرا بود که برنده مطلق انتخابات شد.در حال حاضر اکثریت این مجلس در دست جریان اصولگرا و یا نزدیک به اصولگرا است.لذا این گفتمان همچنان که اشاره شد دارای بدنه مردمی خوبی است و عدم مقبولیت یک حرف ساده لوحانه است که از سوی برخی مطرح می شود

لذا گفتمانی که در مرحله اول مهمترین شورای شهر کشور(یعنی شورای شهر تهران) و در بعد مرحله بعد شورای شهر کشور را فتح کرده است و هم چنین مجلس قانونگذاری را در دست دارد دارای مقبولیت و اعتماد است.از دست دادن کرسی ریاست جمهوری را نمی توان باخت و به حاشیه رفتن یک گفتمان دانست،چرا که به حاشیه رفتن یک گفتمان از سطوح پایین تر جامعه شروع می شود و نفی می گردد مانند شورای شهر و یا مجلس شورای اسلامی.

از طرفی چطور می توان ادعا کرد که مردم به مجلس و شورای شهر اصول گرا اعتماد می کنند اما در انتخابات ریاست جمهوری به کس دیگری رای می دهند؟

حال شاید برای برخی دوستان این سوال هنوز وجود داشته باشد که چطور حسن روحانی ریاست جمهوری را به دست گرفته است؟


باید اشاره کرد بررسی چگونگی ریاست جمهوری جناب روحانی بحث مفصلی است.باید در یک نگاه جامعه شناسانه و با بررسی نیروهای اجتماعی،فاکتورهای زودگذر و پایدار انتخاباتی،چگونگی تشکیل شبکه های اجتماعی،تغییر و هدایت افکار عمومی و ده ها فاکتور ریز و درست مختلف  را مورد ارزیابی قرار داد،اینکه یک فردی که خود را اصولگرا نمی داند انتخابات ریاست جمهوری را از آن خود کند و بعد ما نتیجه بگیریم که گفتمان اصولگرایی به حاشیه رفته است تحلیل اشتباهی است و با کمال احترام باید گفت که یک تحلیل خطی و کودکانه است.


هرچند این را باید پذیرفت که امکان دارد که با از دست رفتن قوه مجریه احتمال تغییر افکار عمومی نیز به وجود آید که توضیح این بحث خارج از حوصله است.لذا مهمترین امری که بسیار مهم است و باید گفتمان اصولگرایی آن را مد نظر بگیرد بحث بازتولید است،یعنی در خصوص دال های پیرامونی خود باید تجدید نطر داشته باشد تا بتواند خود را هم چنان گفتمان هژمونیک جامعه معرفی کند.

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۵۲
رضا حیدری

خدمت در پرتوی عدالت یکی از کلیدواژه های انقلاب اسلامی است که در راستای اعتلای هر چه بیشتر وضعیت کشور و بر اساس تعالیم اسلام عزیز مورد توجه قرار گرفته و سعی تمام مسئولین در گفتار نیز آن بوده است که بتوانند به این امر مهم جامعه عمل بپوشانند.

در نگاه اسلامی خدمت نه تنها یک وظیفه بر دوش مسئول ، بلکه تکلیفی است الهی که بر ذمه خود قرار داده است و در خصوص آن باید پاسخ گو باشد و این جوابگویی در محکمه جمهور ، عقل و شرع است.از  این روست که در جای جای تعالیم اسلامی از قرآن تا احادیث از حق مردم بر حاکم و بالعکس سخن گفته شده است.

در نگاه اسلام ناب محمدی(ص)حکمرانی نه مانندکشورهای مرتجع منطقه و نه مانند مستبدین غرب که در لوای دموکراسی خواهی الیتیستی بر مردم خود حکومت می کنند؛بلکه نگاه از روی رافعتی است که در صورت نبود آن گناهی را مرتکب شده اند که در تعالیم اسلام عزیز از آن به عنوان «حق الناس»یاد می شود و معصیتی است که هیچگاه پاک نخواهد شد مگر اینکه فرد عاصی از جمهور رضایت به دست آورد.

از این رو نگاره های اسلام و معصومین(علیهما السلام)به عنوان اسوه های اجرایی،راه توجیه و ندانم کاری مسئولینی که در لوای دین فرمان روایی می کنند،بسته اند و از این رو باید افرادی که پست های مدیریتی را در اختیار می گیرند خود را با طراز معصومین (ع)هماهنگ کنند و بر اساس الگوهای مدیریتی آنان گام بردارند.

انتخابات ریاست جمهوری نیز مهمترین میدان اجرایی کشور که مسئولین باید خود را باید بر پلن اخلاقی و مدیریتی اسلام منطبق کند.پاسخگویی،همراهی با مردم،ساده زیستی،عدالت محور بودن و تغییر ساختارهای اشتباه از مهمترین مصادیق آن است.زمانی که کسی این مصادیق را به صورت عینی به نمایش گذاشت و در وی وجود داشت می توان گفت که انتظارات یک مدیر اسلامی را داشته و یا به نمایش گذاشته است.

از این رو می طلبد کسانی در گود رقابت ریاست جمهوری حضور یابند که ابتدا مولفه های اسلامی را در خود داشته باشند و ثانیاً مردم به سوی کسانی بروند که می تواند انتظارات یک مدیر اسلامی که قصد دارد رئیس یک جامعه انقلابی و اسلامی را بر عهده بگیرد،برآورده کند.از این رو نمی توان گفت که عرصه ای چون ریاست جمهوری در انقلاب اسلامی گود قدرت طلبی است چرا  قَدِ اِسْتَکْفَاکَ أَمْرَهُمْ وَ اِبْتَلاَکَ بِهِمْ

*مردم کفایت امور مردم را از تو خواسته،و به خاطر آن تو را در عرصه آزمایش قرار داده است.

(نامه امیرالمومنین به مالک اشتر،نامه 53)

انتشار این مطلب:

خـبـرگزاری فــارس

 

 

 

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۴۸
رضا حیدری

با دوستان در مورد یک فتنه خیابانی دیگر بحث می کردیم و سوالات متعددی هم در این زمینه رد و بدل شد از طرفی برخی از دوستان گاه در قالب پیامک و یا حتی ایمیل نظرات خودشان را اعلام می کردند و محور اصلی صحبت هایشان هم این بود که با رد صلاحیت های صورت گرفته یعنی آقایان «هاشمی و مشایی»احتمالا یک شورش خیابانی را خواهیم داشت لذا تصمیم گرفتم که در چند بخش چرایی اینکه احتمال به وجود نیامدن یک اعتراض فراگیر اجتماعی را توضیح بدهم که مدون شده همان بحث های دانشجویی-خوابگاهی است!


1.حضرات معزز هاشمی و احمدی نژاد دارای یک گفتمان مشترک نیستند.یعنی خواستگاه فکری بدنه این دو جریان کاملاً متفاوت است. از هاشمی رفسنجانی طیف رادیکال اصلاحات تا اپوزیسیون خارج از نظام حمایت می کند و این در حالی است که عمده بدنه حامی آقای احمدی نژاد و یا مشایی(بدنه 14 درصدی حاضر در انتخابات،برا اساس برخی نظر سنجی ها)عموماً معتقد به نظام و چهارچوب های  قانون اساسی هستد لذا نمی توان گفت که این ها یک هم افزایی دارند و مشترکاً وارد یک فاز عملیات خیابانی می شوند.لذا اشتراک این دو جریان برای اعتراض کاملاً منتفی است.
2.بعد از فتنه 88 به شدت بدنه مردمی(توده) حامی جریان اصلاحات که کف خیابان آمد (به عنوان مهمترین جریان حامی هاشمی در فضای فعلی)کاسته شده است و یک اقلیت مصر مانده است که نمی تواند کاری از پیش ببرد چرا که بیرون آمدن این اقلیت این پالس را به بدنه بزرگتر ارسال می کند که این جریان اقلیت به دنبال جنجال آفرینی هستند و عمدتاً از حمایت مردمی داخلی بی بهره خواهند ماند.برای مثال در روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری نزدیک هزار نفر از طرفداران هاشمی تجمع کردند و شعارهای بر علیه جلیلی و برای آزادی موسوی و کروبی دادند.اما دیدم که در بدنه بزرگ مردم(توده)خبری نشد.و تنها اقلیت یک حرکت اعتراضی کرد.همان امری که در 25 بهمن سال89 اتفاق افتاد.
3.باید اشاره کرد که آقای احمدی نژاد و یا مشایی دارای یک بدنه فکری منسجم،با برنامه و دارای پشتوانه مردمی نیستند که دقیقاً عکس آن در میان اصلاحات وجود دارد.یعنی اینکه زمانی شما می توانید  مردم را به کف خیابان بکشید که این جمعیت در حوزه فکری و اندیشه ای با شما کاملاً مشترک باشند  و حاضر باشند برای آن اندیشه حتی زندان ،تبعید و... را هم به جان بخرند اما جریان انحرافی اصلاً دارای این بدنه اکثریت فراگیر و حتی اقلیت مصر نیست به این معنی است که چون این جریان یک جریان دگراندیش در حوزه اسلامی-شیعی است به شدت در میان عموم مردم دافعه دارد.عکس آن در میان اردوگاه اصلاحات هست که یک بخشی از جامعه متوسط جدید(قشر تحصیل کرده و  دانشگاهی)از لحاظ فکری حامی جریان اصلاحات است و برای همین است که تا حدودی جریان اصلاحات توان بازیگری و حتی هزینه زایی در بعد اجتماعی را دارد(برای مثال ایجاد شورش خیابانی)
4.تفاوت حمایت از احمدی نژاد و امثال آقای خاتمی در مورد بالاست.رای 17 و 24 میلیونی مردم رای به شخص احمدی نژاد نبود،بلکه رای به این بود که دکتر احمدی نژاد از ادبیات انقلاب و در زمین و فرش بافته شده انقلاب اسلامی شروع به بازی کرد و چهارچوب های اجرایی و فکری خود را تا حد زیادی به مبانی اصلی انقلاب نزدیک کرد که مورد حمایت مردم قرار گرفت از طرف دیگر رای به احمدی نژاد  در سال 88 رای به خدمات دولت نهم بود نه اینکه مردم رای به ادبیات آقای احمدی نژاد بدهند از این روست زمانی که احمدی نژاد از ادبیات انقلاب اسلامی فاصله می گیرد،و برای مثال دم از بیداری انسانی به جای بیداری اسلامی می زند و در قضیه وزیر اطلاعات کار را به صدور حکم حکومتی می کشاند به شدت در نطر سنجی ها از محبوبیتش کاسته می شود و این یک نکته مهم را منعکس می کند که یکی از دلایل اصلی حمایت مردم از ایشان به دلیل حرکت در مسیر گفتمان امام و رهبری است و فاصله گرفتن از آن به معنی از دست دادن بدنه حامی است.لذا همان طور که اشاره کردم آقای احمدی نژاد یک گفتمان و یا ادبیات مختص به خود را تعریف نکرده است که از آن طریق نیز بتواند برای خود بدنه مردمی تعریف کند تا از آن به عنوان اهرم فشار در مواقع ضروری استفاده کند.(مانند اعتراض به رد صلاحیت مشایی)
5.نکته آخر اینکه در حال حاضر هیچ جریان سیاسی سرمایه اولیه زیادی ندارد که بخواهد از آن به عنوان اهرم فشار استفاده نماید.سران جریان اصلاحات و اتاق فکر آنها بعد از فتنه تا حد بسیار زیادی ایزوله شده اند و این یعنی قدرت فکر و مدیریت از آنها گرفته شده و لذا نمی توانند فضای فعلی و چینش نیروهای خود را مهندسی کنند و از طرفی هم اصلا بدنه و حمایت مردمی به عنوان توده را ندارند که بخواهند در کف خیابان هزینه زایی کنند چرا که در حال حاضر فضا در حالت دو قطبی به سر نمی برد که کار به «استحکاک اجتماعی-شکل گیری تنش و در نهایت اغتشاش» برسد و بخشی از سرمایه اجتماعی کاندیدهای فعلی مشترک است،و صندوق رای بخشی از آنها هم پوشانی می کند و این خود تا حدود زیادی مانع یک لشکر کشی خیابانی است و این نکته را نیز نباید فراموش کرد که اصلاً بهانه ای برای حضور در کف خیابان ها نیست  و هیجان های کاذبی هم در فضای سیاسی شکل نگرفته که بخواهد برای مثال در یک کارناول «سیاسی-خیابانی» تخلیه شود و از طرف دیگر  همه افراد و جریان ها باالتفاق به قانون و نظر شورای نگهبان تمکین کرده اند.البته تا به الان

لذا اساس هزینه زایی در کف خیابان فعلاً(یعنی قبل از انتخابات)منتفی است،هرچند نمی توان در مورد آینده صحبت کرد و باید دید که در دو فرایند«برگزاری انتخابات و اعلام نتایج و بعد از انتخابات»چه اتفاقاتی ممکن است شکل بگیرد.لذا باید این یک ماه را به دقت رصد کرد

این مطلب منتشر شده در:

پایگاه خبری-تحلیلی ایران فردا

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۳۱
رضا حیدری