نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

   نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

    گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

بخت عشاق را بد بریده اند.چرا که از ازل تا به ابد،عاشقی را به صبوری پیوند زده اند،زمان محک خوبی است.سره از ناسره در کشاکش صبوری عشاق عیان می شود،اگر نه هر هوسی عشق می شد و به قداست می رسید

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

این مطلب برای ماهنامه«خردنامه» همشهری نگاشته شده است

انقلاب اسلامی را می توان مردمی ترین انقلاب تاریخ نامید، آنجایی که در مقایسه با انقلاب های همانند 1789 فرانسه و انقلاب اکتبر 1914 قرار میگیرد. یک انقلاب در هم تنیده و رسوخ کرده در لایه های عمیق اجتماعی است. این در حالی که دو انقلاب یاد شده، تنها بخشی از بدنه و مردم این دو کشور کم جمعیت اروپایی درگیر انتقال قدرت شدند. از یک سو، بخشی از مردم پاریس و دهقانان اطراف که بیش از آنکه به دنبال ایجاد یک طرح نو و نوین سیاسی باشند تنها درصدد تغییر و گذر از حکومت پادشاهی به حکومتی بهتر بودند و می توان با کمی تسامح آن را انقلاب «نان» نامید تا انقلاب روسیه که سربازان، بدنه آن را شکل داده بودند و در نهایت هر دوی آنها دوره ای از ترورهای خونین را پشت سر گذاشتند و در نهایت دچار ترمیدور شدند.

اما وجه ممیزه انقلاب اسلامی با این دو انقلاب جدای از تحلیل های ریز و درشتی که اساتید بزرگوار دانشگاه های کشور داشته و دارند-که تطبیق بسیار جامعی را جناب دکتر منوچهر محمدی در کتاب ارزشمند خود در مقایسه این سه انقلاب انجام داده اند- تولید و ایجا یک آلترناتیو قبل از بدست گیری و اسقاط نظام شاهنشاهی به جمهوری است. ولایت مطلقه فقیه با تمام برداشت های مختلف از آن، همان وجه ممیزه بسیار پررنگ انقلاب اسلامی ایران از سایر انقلاب های تاریخ بشر است. در واقع همین درون مایه موجب شده که اهداف کلان، میان مدت و بلند مدت این نظام بسیار متفاوت تر از سایرین باشد.

ویژگی های انقلاب اسلامی:

حال با گذار از این مقدمه کوتاه و تفاوت در ماهیت این انقلاب ها، طبعا انسان موثر و حاضر در هر یک از آنها نیز روحیه مختص به خود را دارد که نشات گرفته از مسیر حاکم بر آن است. در واقع باید به این نکته نیز اذعان داشت که اساساً انقلاب اسلامی یک ارگانیسم زنده است، در ارتباط تنگاتنگ با محیط پیرامون خود بوده و علاوه بر آنکه از آن تاثیر می پذیرید به شدت بر اطراف خود نیز تاثیر می گذارد. این در حالی است که سایر انقلاب ها( به خصوص فرانسه و روسیه) تنها یک بازگشت به صفر و یا درهم ریختن تمام ساختارهای سابق برای شروع تازه است. به بیان ساده تر، انقلاب اسلامی دارای امتداد است و مرحله ای پنج گانه را برای خود متصور است تا به حکومت الهی برسد، یعنی گذار از انقلاب به نظام اسلامی، به دولت اسلامی، به جامعه اسلامی و در نهایت به حکومت اسلامی. از این رو در تحلیل هر یک از این مراحل- که با توجه به تبیین سخنان مقام معظم رهبری به عنوان مفسر این نقشه راه- ایران در دولت سازی قرار دارد، انسان حاضر در این انقلاب باید خود دارای مولفه های مذهبی، خدایی و الهی و دارای روحی متعالی باشد که می توان همان مرحله اول سفر من الخلق إلی الحق اسفار اربعه باشد و یا آن را این طور نامید.

 

 چالش های انقلاب اسلامی:

اما انقلاب اسلامی به عنوان یک موجود زنده با آفاتی نیز مواجه هست و عواملی نیز موجب عدم حرکت سریع آن می شوند. در بررسی این موانع-داخلی و خارجی- آن عامل اصلی که به شدت می تواند به روند رو به رشد آن تاثیر بگذارد، عناصر داخلی( نه رفتارهای اجتماعی و سیاسی،نمودها و وانمودها) بلکه منش حاکم بر روش های سیاسی است. در بین این چالش ها، آن امری که امروز انقلاب اسلامی را به چالش خوانده است، محافظه کاری ریش سفیدانه( اعتدال گرایی معطوف به منفعت) و دیگری عمل گرایی (تکنوکراتیسم) است. هر دوی این مرام های سیاسی، با ادعای واقع گرایی و در مقایل اندیشه آرمانگرایی انقلاب اسلامی و اندیشه آن مطرح شده اند، اما شاهدیم که در عرصه عمل آن چیزی که در واقعیت اجتماعی توانسته است خود را اثبات کند، همان آرمانی گرایی معطوف به واقعیات پیرامونی انقلاب اسلامی است. در خطوط بالا اشاره شد، که انقلاب با توجه به اینکه یک ارگانیسم زنده است در تعامل پایدار با محیط است و از این رو هیچگاه اندیشه های آرمان گرایانه آن نمی توان بریده شده از واقعیت های میدانی محیط پیرامون خود باشد لذا شاهدیم که در عرصه عمل نیز آن چیزی که امروز موجب سربلند ایران حتی در سطح پایین تحلیل به عنوان (NATION STATE) بوده است، آرمان های انقلاب بوده است. «امنیت امروز جامعه، تاثیر گذاری در منطقه و تاثیر گذاری بالای فرهنگی جمهوری اسلامی» در نقاط گوناگون، بر اساس حرکت بر اساس آرمان های انقلاب (حمایت از مستضعفین، تولی و تبری، مبارزه با مستکبر و... ) بوده است.از همین روست که یکی دیگر از ویژگی های یک نیروی انقلابی واکنشگری نسبت به محیط و  در عین آن متاثر از آن و هم تاثیر بر محیط است. از این رو می توان فهم انسان انقلابی را به بعد از فهم درست از خود انقلاب موکول کرد. به خصوص بعد از تبیین درست مراحل پنج گانه آن که چون خود دارای شرایط اجتماعی خاصی است و باید در یک شرایط خاصی قرار گیرد تا رشد نماید، انسان متناسب با آن نیز باید شکل و ساخته شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۴۳
رضا حیدری