صعود به ارتفاع 3150
پنج شنبه شب دور هم جمع شده بودیم که بحث چرخید و به پیشنهاد یکی از دوستان و حمایت مابقی قرار شد جمعه برای کوهپیمایی به سمت کلکچال تهران حرکت کنیم. وسیله زیادی نداشتیم، من برای آماده شدن مجبور شدم از محل کار تا منزلمان در کرج بروم و به سرعت وسایل ضروریم را که شامل یک کوله لپ تاپی و یک جفت کفش مناسب بود را با خودم بیاورم. مابقی هم برای این صعود راه منیریه را در پیش گرفتند تا وسایل لازم از قبیل کفش کوهنوردی و عصا و... را بخرند.
شب به لطف غذای های داخل آشپزخانه سازمان یک دل سیر ماکارونی خوردیم و سنگین خوابیدیم. البته این ماکارونی چه کمی به بنده که نکرد در روز بعد!
به هر حال با زحمت خوابیدیم و با زحمت بیشتر بیدار شدیم و به سمت تجریش راه افتادیم. نماز را در امامزاده صالح خواندیم و سمت جمشیدیه حرکت کردیم. راه را که بلد نبودیم بالاجبار پشت سر مابقی کوهنوردان به سمت بالا و نورالشهدا حرکت کردیم. راه بسیار زیبایی دارد با چشمه های طبیعی بسیار خوب. ابتدای مسیر عالی بود و با انرژی حرکت کردیم اما بعد از حدود یک ساعت کم کم عوارض راه نشان داده شد با بدبختی یک ساعتی راه رفتیم تا اینکه من در یکی از گردنه ها با حالت تهوع نتوانستم ادامه بدهم. مجبور شدیم کمی استراحت، کمی آب و کمی شکولات بخورم تا حالم بهتر شود. خلاصه ادامه دادیم تا اینکه به نورالشهدا رسیدیم فاتحه ای خواندیم و راه افتادیم تا صبحانه را در کمپ اصلی بخوریم. بعد از نیم ساعت پیاده روی و رسیدن به کمپ بساط صبحانه را آماده کردیم و آن را میل نمودیم که من هوایی شدم برخلاف برنامه به قله صعود کنم که با مخالفت دوستان همراه شد با اصرار من دوستان راهی شدند اما هر چقدر حرکت کردیم این انکار دوستان و تمایل به بازگشت در آنها بیشتر شد قبل از یال آخر دوستان برگشتند و من یکه و تنها و مصصم به راهی که آماده ادامه مسیر یک ساعته را پیمودم و موفق شدم برای اولین کوهپمایی عمرم قله 3150 متری کلکچال رو فتح کنم. احساس شیرینی بود. اینکه بر بام تهران باشی