نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

   نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

    گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

بخت عشاق را بد بریده اند.چرا که از ازل تا به ابد،عاشقی را به صبوری پیوند زده اند،زمان محک خوبی است.سره از ناسره در کشاکش صبوری عشاق عیان می شود،اگر نه هر هوسی عشق می شد و به قداست می رسید

این مطلب برای هفته نامه مثلث نگاشته شده است

ماهیت جمهوری اسلامی و درک درست از آن هنور مورد مجادله بین گروه ها و جریان های سیاسی است. گویی پس از 36 سال از وقوع انقلاب هنوز تصویری جامعه و شفاف برای برخی از فعالین و جریان های سیاسی از سیرت این انقلاب و ارزش های خاص حاکم بر آن و طبیعتاً عقلانیت تولید شده مبتی بر این ارزشها برای برخی قابل هضم نبوده و یا در مقابل هضم آن دچار مقاومت فکری شده اند.

بخشی از این چالش ها طبیعی و نشات گرفته از تنوع وچند دستگی موجود در میان نیروهای کنشگر انقلاب اسلامی بوده که می توان آنان را مدیران وقوع انقلاب نامید. این کنش گران از جریان های سیاسی-تشکیلاتی و اجرایی معتقد به مرام مارکسیتی تا نیروهای لیبرال-ناسیونال و نیروهای مذهبی و یا ترکیبی نامتجانس بین مرام های فکری مختلف بوده اند از این رو بدیهی است که چالش های نظری و ایدئولوژیک خاص به خود را داشته باشند.

اما به هر صورت و پس از کش و قوس های فراوان این نیروهای مذهبی ایران بودند که توانستند در نهایت مدیریت تحولات را به خصوص پس از 15 خرداد 42 به دست گیرند و بتوانند هم در حوزه فکری و هم اجرایی و تشکیلاتی سایر جریان های سیاسی را به حاشیه ببرند و نبض تحولات را به دست گیرند. هر چند بررسی چگونگی به قدرت رسیدن نیروهای مذهبی در جریان انقلاب محور بحث این یادداشت نیست اما می توان به رهبر کاریزماتیک امام خمینی(ره)، تجربه مبارزاتی موفق در تاریخ( از نهضت تحریم تنباکو تا ملی شدن صنعت نفت)، اعتماد متقابل مردم و روحانیت و شبکه سازی بسیار گسترده و قدیمی این طیف از اجتماع در میان جامعه ایران اشاره کرد.

به هر صورت تفوق سیاسی و مبارزاتی این جریان مذهبی و محور قرارگرفتن آن قطعاً منجر به بسط و گسترش تفکر خاص این جریان نیز شد، که همانا شکل گیری گفتمان خاص این نیروهای مذهبی است. در واقع جریان مذهبی تنها جریان سیاسی آن روزهای ایران است که از دل جامعه و شرایط خاص سیاسی- اجتماعی ایران آلترناتیو حکومت شاهنشاهی را که همانا ولایت فقیه است را عرضه می دارد و با وابستگی به حوزه های علمیه و انبوه ارزش های انباشت شده در طول تاریخ شیعه و استفاده از اصول فقه و استباط های شرعی توان تولید، پاسخ گویی و ارائه سیستم را در دل خود داراست. از این رو این جریان دارای عقلانیت بسیار خاص به خود است.

در واقع عقلانیت نیروهای مذهبی، نشات گرفته از ارزش های استوار و ثابتی در طول تاریخ تشیع است و همین اصول فکری وفقهی است-با وجود پذیرش اصل تفاوت در برداشت- که منجر می شود که جریان مذهبی در طول مبارزه -چه دارای رهبری واحد و چه بدون آن -بتوانند من حیص الجموع در یک خط مشخص و قابل تشخص حرکت نمایند. امری که سایر مرام ها و جریان های سیاسی دیگر فاقد آن بوده اند.

در واقع یکی از تفاوت عمده بین نیروهای انقلابیبا سایرین ،نوع عقلانیت حاکم بر کنش آنها است.

به بیان دیگر بستر کنش نیروهای انقلابی و مذهبی در جامعه ایران، ارزش های نهادینه شده اسلامی-اخلاقی در ساحت فقه است. از این رو پذیریش و پیش فرض قرار گرفتن این ارزش ها منجر به آن خواهد شد که رفتارهای سیاسی و اجتماعی نیروهای انقلابی و تز های مدیرتی آنان با وجود برداشت های مختلف از یک سری اصول اساسی پیروی کند و از همین روست که انحراف اجرایی و تشکیلاتی در آن بسیار کم دیده می شود. در واقع ارزش های رفتاری نهادینه شده ریشه در سنت فقهی جامعه ایران دارد و این در حالی است که در میان سایر جریان ها ارزش نهادینه شده ثابتی وجود ندارد. می توان این طور بیان کرد که در میان این گروها ارزش ها در زمان و ناظر به زمان ساخته می شوند و آن چیزی که مبنای ساخت ارزش قرار می گیرد، «منفعت» است. در واقع در هر دوره ای هر آن چیزی که منفعت حکم کند رفتار و عقلانیت متناسب با آن ساخته و تجویز خواهد شد. به بیان ساده تر مبنای کنش سیاسی در میان نیروهای مذهبی و انقلابی عقلانیت ناظر بر ارزش هاست و این در حالی است که سایر جریان ها،عقلانیت ناظر بر منفعت را اساس کنش سیاسی خود قرار داده اند.

و طبیعی است که به دلیل عدم فهم این جریان ها از مفاهیم فقهی و ارزش های اسلامی نتوانند درک درستی از ماهیت جمهوری اسلامی که زاییده همان تفکر است داشته باشند و هر از چند گاهی نسبت به اقدامات نیروهای انقلابی موضع گیری کرده و آن را تندروی خطاب کنند.

نکته دیگری که باید به آن دقت کرد و دیگر تفاوت متمایز کننده نیروهای انقلابی از سایر نیروهای سیاسی( به خصوص نیروهای ملی-مذهبی، جبهه ملی، نهضت آزادی و...) به درک آنها ازماهیت انقلاب است. در واقع بعد از 15 خرداد 42 نوک پیکان حملات نیروهای انقلاب ساختار حکومت شاهنشاهی ایران را نشانه می رود و تمام کنش این نیروها معظوف به براندازی رژیم سلطنتی است. در واقع اجماعی گسترده در خصوص سازش ناپذیری بین نیروهای انقلابی و رژیم حاکم صورت می پذیرد و تمامی تلاش ها معطوف به دگرگونی کامل ساختارهای سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه ایران است و این در حالی است که سایر جریان های سیاسی بیش از آنکه قائل به انقلاب باشند به دنبال رفرم و نهایتا تغییرات ساختاری در دل ساخت سلطنت و بر مبنای قانون اساسی مشروطه بوده است.

این امر نیز یکی از دلایل عمده عدم درک نیروهای انقلابی توسط سایر جریانهاست، بدیهی است که جریانی که به دنبال ساخت یک ساختار جدید است، نگاهی در ابتدا تخریبی و نه اصلاحی دارد و این امر برای سایرین قابل درک و فهم نیست از این رو در ابتدا به دلیل عدم فهم ارزش های حاکم بر کنش ها و در قدم بعدی عدم اعتقاد به ماهیت انقلاب هر نوع حرکتی که نظم موجود را بر هم زند محکوم به تندروی خواهد شد. البته منظور از اقدامات تخریبی، برهم زنی همایش ها و سخنرانی ها و یا اقدامات بسیار سطحی از این دست نیست، بلکه در حوزه اندیشه و مبانی نظری رفتاری، تخریبی و چالش برانگیزدارد که نظام فکری مقابل خود و ساخت ایجاد شده بر اساس آن را به چالش می کشد.

هرچندبرخی از نیروهای سیاسی و جریان ها برداشت از انقلابی گری را همان اقدامات محدود به مسائل بسیار سطحی و میدانی می کنند که زمینه کنش آن بیش از آنکه در حوزه عقل سیاسی باشد، متاثر از احساسات اجتماعی است که با پوسته ای از سیاست پوشانده شده است و با برجسته نمایی این حوزه ها اقدام به ایجاد دوگانه کاذب میانه روی و تندروی می کنند. قطعاً اقداماتی سطحی صورت گرفته از سوی برخی از نیروهای انقلابی مانند حمله چندباره به سفارت خانه های خارجی مصداق عقلانیت انقلابی نبوده است و آن چیزی که تحت عنوان میانه روی در مقابل آن طرح شده است را باید همان محافظه کاری کهنه ناظر بر منفعت دانست که اعتقادی به عمل روبه جلو ندارد و بیش از آنکه یک تفکر تحولگرا باشد مضمحل در یک اندیشه جهانی و کاملا به دنبال یک هم زیستی منفعت گرایانه و نه مسالمت آمیز دارد و مبانی فکری آن دارای یک زیست وابسته در یک تفکر و عقلانیت گسترده بین المللی است که عقلانیت محافظه کار از دل آن بیرون می آید.

از این رو آن چیزی که امروز تحت عنوان انقلابی گری واقدامات انقلابی گفته می شود، پیروی از همان اصول و ارزش های نهادینه شده است که منجر به وقوع انقلاب اسلامی شد و بیش از آنکه ناظر به اقدامات میدانی و سطحی باشد ناظر بر حوزه رفتارهای عقلانی و کنش های مصلحت گرایانه واقع بینانه از شرایط اجتماعی دارد و تفیسر کننده این ارزش ها نهادینه شده که در خطوط بالا به آن اشاره شد بر عهده رهبری نهضت است که در هر دوره بر عهده فردی خاص بوده است، تبیین خطوط و شاخص عمل انقلابی از امام خمینی (ره) به رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنه ای رسیده است.

منتشر شده است در:

هفته نامه مثلث

خبرنامه دانشجویان ایران

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۴
رضا حیدری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی