نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

   نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

    گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

بخت عشاق را بد بریده اند.چرا که از ازل تا به ابد،عاشقی را به صبوری پیوند زده اند،زمان محک خوبی است.سره از ناسره در کشاکش صبوری عشاق عیان می شود،اگر نه هر هوسی عشق می شد و به قداست می رسید

این یادداشت برای «هفته نامه مثلث» نگاشته شده است.

سیاست ورزی در جامعه ایران همیشه فرد محور بوده است و همیشه این افراد بوده اند که در مقاطع حساس و سرنوشت ساز، تاریخ این کشور را رقم زده اند. گویی این ارثیه ای بوده از نیکاکان به سیاست مردان امروز جامعه ایران. حتی مصدق نیز که در راس یک تشکیلات  توانست به نخست وزیری برسد هم در انتها، تکروی تندرو شد و شرایطی را به وجود آورد تا دولت ملی وی توسط امریکایی ها و انگلیسی ها ساقط شود. به هر سوی سیاست ورزی فردگرایانه همیشه دال مرکزی کنش سیاست مداران ایران بوده است. این رفتار شاید ارثیه تفکر شاه محوری در تاریخ ایران باشد. آنجا که همیشه و همه چیز باید مطلوب میل ملوکانه باشد و این فرد است که حاکم بوده و در نهایت اوست که باید حکم کند. این اندیشه مطلق انگاری فردگرایانه هیچگاه از تفکر سیاسی و اجرایی مسوولین کشور خارج نشد. این نوع رفتار ارثیه ای است که باید آن را بخشی از خلق تک تک ایرانیان دانست و نباید انتظار داشت که جامعه ایران آن را به این زودی ها از خلق رفتاری خود کنار بگذارد.

فضای سیاسی این روزهای جامعه ایران نیز متاثر از این خلق ایرانی هست، در عالم سیاست ایران این افراد هستند که محور قرار می گیرند و ارزش فرد بیش از ارزش ساختار اهمیت دارد. به بیان دیگر هاشمی رفسنجانی به ماهو رفسنجانی بودن ارزشمند است نه به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نطام و حسن روحانی به ماهو حسن روحانی بودن دارای اعتبار است نه به عنوان رئیس جمهور جامعه ایران.

فرد محوری سیاسی؛ خوب و یا بد، هر چه که هست و هر چه که باشد مبنای رفتار سیاسی مردم ایران نیز هست؛ آنجایی که مردم جامعه ما در انتخابات ریاست جمهوری نیز بیش از آنکه به دنبال یک مدیر لایق و توانمند باشد بیشتر به دنبال یک منجی و یا ابرقهرمان می گردند تا او همه چیز را یک شبه و تنها با قدرت ایزدی خود حل نماید.

اما این نکته رفتاری آنجا جالب تر خواهد بود که این نوع رفتارهای فردگرایانه سیاسی را در مجلس شاهد باشیم. مجلس به دلیل ذات شورایی و تشکل گرای خود محل زد و بند ها، رفاقت ها و اقدامات جمعی است. مجلس همان تشکیلات است. اما در همین مجلس این فرد است که بازیگر میدان است و اوست که نقشه رفتار سیاسی آن را تعیین و تدبیر می کند.

جنگ بر سر ریاست علی لاریجانی و عارف خود نوعی از همین رفتارهاست، هرچند گروه های گوناگونی برای ریاست این دو در رقابت با یکدیگر بودند اما شاهد آن بودیم که بیش از آنکه اعتبار تشکیلات عامل حضور لاریجانی در مسند ریاست مجلس باشد، سرمایه اجتماعی و ارزش رفتاری (بخوانید کاریزما) او بود که دیگران را به مجاب کرد که رای به ریاست او بدهند.

لاریجانی شخصیت قابل تاملی دارد و البته سابقه ای جالب تر. از حضور در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تا ریاست بر صداو سیما و شورای عالی امنیت ملی و در نهایت ریاست مجلس. وی بازی سیاست را خوب مشق کرده است، ارتباط مناسبی با مراجع سنتی قدرت در جامعه ایران داشته و زبان آنها را خوب میداند و از سوی دیگر ارتباط مثبت با جریان های منتقد و رقیب خود برقرار کرده است. از سوی دیگر حضور مداوم او در مسند مجالس هشتم الی دهم مجلس شورای اسلامی نشان از فهم درست او از بازی سیاسی در ایران است. لاریجانی همان سیاست مدار قابل اعتماد نخبگان دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است که هیچگاه محبوب بدنه حامی این دو جریان نشد. حضور او به عنوان رییس مجلسی که اعتدالیون و اصلاح طلبان خود را برنده قطعی آن می دانند و محمد رضا عارف سر لیست اصلاح طلبان خود را آماده به دست گیری آن می کرد بازتاب همان اعتماد بود. در واقع لاریجانی همیشه نقش «دست انداز سیاسی» را خوب بازی کرده است و توانسته است که در مقابل تندروی ها دو جریان سیاسی کشور خوب موضع بگیرد و آن را تعدیل کند. نقش «مصلحت گرای ریش سفیدانه» را به خوبی ایفا می کند. به هر صورت شخصیت و رفتارهای بسیار پیچیده ای دارد که تحلیل وی را سخت می کند.

از طرف دیگر قدرت لاریجانی در ایجاد تشکیلات و سازوکاری مناسب حال خود مثال زدنی است، اینکه وی می تواند به راحتی و در غیاب کسانی چون باهنر و سایر نیروها نزدیک خود توانسته است هنوز قدرت بازیگری و طراحی برنامه ریزی سیاسی خود را حفظ کند جالب توجه است.  وی حتی با عدم حضور افراد چون باهنر نیز می تواند بازیگر باشد و جنجالی ترین اقدام این روزهای او را باید شکل دهی به فراکسیون سوم مجلس (اعتدال) دانست.

برخی بر این باورند که تشکیل فراکسیون اعتدال آن هم توسط کسانی به جریان اصولگرایی نزدیک ترند بازی صورت گرفته از سوی لاریجانی است تا بتواند تمرکز و قدرت مانور سایر فراکسیون ها و به خصوص طرفداران امید را کمتر کند اما به اعتقاد نگارنده تشکیل فراکسیون اعتدالیون توسط افرادی که از نزدیکان لاریجانی و اعضای سابق رهروان ولایت که ارتباط مناسبی نیز با اصولگرایان سنتی نداشتند بیش از آنکه یک رفتار درون مجلسی و تغییر آرایش سیاسی آن باشد، بیشتر تلاشی سیاست مدارانه برای ایجا یک «برند سیاسی جدید» در فضای جامعه ایران است. باید این نکته را پذیرفت که هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب هر یک به اندازه کافی دارای اشتباهات سیاسی، اجتماعی و افتصادی بوده اند و مردم نیز رفتار مدیریتی این دو جریان را کم و بیش درک و تحلیل کرده اند. لذا این برند ها دیگر ارزش تولید و بسیج کنندگی سابق را ندارد چرا که جامعه ایران دارای تغییر و تحولات زیادی است و هیچگاه مزاج سیاسی ثابتی نداشته است. همیشه به دنبال چشیدن و تجربه کردن مسائل جدید تری است که بخشی از آن نیز به جوانی جامعه بازمی گردد. لذا تلاش برای ایجاد یک موج نو و یا جریان سوم را می توان لازمه تغییر و تحول در جامعه ایران دانست. «برند سازی» توسط لاریجانی و افراد نزدیک به وی آنجا تقویت می شود که غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی نائب اول فراکسیون سوم(اعتدال) در اظهار نطری جالب اشاره کرده که:« ما نه اصلاح‌طلب هستیم و نه اصولگرا و کار خودمان را انجام می‌دهیم» در واقع فرار و گریز از برند های اصولگرایی و اصلاح طلبی به مسئله فراتر از تحولات مجلس اشاره دارد. شاید بتوان آن را زمینه های برای ایجاد یک جریان نو در فضای سیاسی جامعه دانست.

 

در این بین نقش رئیس دولت نیز قابل تحلیل است. حسن روحانی هرچند که با کلان شعار اعتدال توانست تا حدودی فضای دو قطبی را بشکند و خود را مستقل معرفی نماید اما او نتوانست در قامت رئیس دولت خوب ایفای نقش کند و با انتصابات، رفتارها و موضع گیری ها خود بیشتر و بیشتر به جریان اصلاحات نزدیک شد و امروز مردم بیش از آنکه روحانی را شخصی مستقل بشناسند وی را یک اصلاح طلب معتدل می خوانند.

لاریجانی سیاست ورزتر از روحانی است. اینکه واژه اعتدال توانسته است فضای جامعه را دستخوش تغییرات قرار دهد بر کسی پوشیده نیست اما روش اجرای روحانی مناسب نبود چیزی که لاریجانی به خوبی از پس آن برآمده است. استفاده مناسب از کلان شعاری جدید اما با روش اجرایی متفاوت. کافی نیم نگاهی به اقدامات لاریجانی به عنوان رئیس مجلس انداخت تا متوجه شد که وی به اندازه کافی در جلب اعتماد نخبگان هر دو جریان موفق عمل کرده است. شاید گزینه حداکثری دو جریان هم نباشد اما یقینا تنش شدیدی در خصوص وی نیز وجود ندارد.

حسن روحانی از وضعیت مطلوبی برای حضور مجدد در انتخابات ریاست جمهوری برخوردار نیست و از سوی دیگر اصولگرایان نیز چند صباحی است که با محمود احمدی نژاد درگیر شده اند و آرامش فکری مناسب ندارند، هر چند باید به این نکته تلخ نیز اعتراف کرد که گزینه حداکثری مناسبی نیز ندارند و یا نیافته اند. وضعیت اصلاح طلبان نیز مشابه است، آنها نیز شخص جامع الشرایطی را در تشکیلات خود ندارند و امید های نیم بندی به افراد حاضر در بدنه دولت دارند.

تلاش های امروز لاریجانی و نزدیکان وی در خصوص تشکیل فراکسیونی با نام اعتدال و با اعضای ترکیبی در درون مجلس را باید بیش از تغییر و تحولات مجلس تحلیل کرد. هرچند پیش بینی آنچه می خواهد رخ بدهد شاید قریب به محال باشد اما اگر بحث بر سر شخص لاریجانی باشد باید گفت وی بدیل کامل روحانی در دل جریان اصولگرایی است که تنها کافی است با برندی متفاوت وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری شود. البته این که وی در این انتخابات احساس تکلیف می کند یا همه این اقدامات ایجاد ارزش انباشت شده برای آینده را فقط زمان مشخص خواهد کرد اما اینکه لاریجانی تمایل دارد رئیس جمهور باشد بر کسی پوشیده نیست

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۰
رضا حیدری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی