نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

   نوشته‌هایی با طعم انقلاب اسلامی

    گاه نوشته‌های رسانه‌ای رضا حیدری

بخت عشاق را بد بریده اند.چرا که از ازل تا به ابد،عاشقی را به صبوری پیوند زده اند،زمان محک خوبی است.سره از ناسره در کشاکش صبوری عشاق عیان می شود،اگر نه هر هوسی عشق می شد و به قداست می رسید

مشق بر باد!

دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ق.ظ

این یادداشت برای «ماهنامه همشهری ماه» نگاشته شده است.

خوانشی کوتاه از رفتارهای رسانه های رئیس جمهور

آن روزهایی که حسن روحانی با طومانینه در حال قرائت متن سخنرانی مراسم تنفیذ خود بود و به درگاه خداوند پناه برد از استبداد رای و بستن دهان منتقدان و رقیبان؛ شاید خودش هم فکر نمی کرد مولد دورانی باشد که معدود خبرنگار، روزنامه نگار و منتقدی از آن به نیکی یاد کند. حسن روحانی دوست دارد که در حوزه رفتار سیاسی به مانند هاشمی رفسجانی (شاید همان کسی که دهه شصت به او مشق سیاست کرد) باشد. همان هاشمی که کتاب امیرکبیر را به نگارش درآورد و گویی در عسرت او بود. هاشمی دوست داشت که برای خود هاله ای از قداست شکل دهد و رفتارش به گونه ای باشد که شاید سالهای بعد نویسندگان بنگارند که حضرت مستطاب، هاشمی رفسنجانی در سنه 1368 بر مسند ریاست جلوس کردند. یک فانتری جذاب برای مردی که هنوز هم در فضای سیاست کنش دارد. هر چند که نتوانست امیر کبیر باشد، اما توانست برای بسیاری مراد باشد. روحانی نیز یکی از آن بسیارهاست. البته که هاشمی تفاوت های بزرگی نیز با روحانی دارد. هاشمی بخشی از این تاریخ را ساخته و رفتارهای سیاسی جامعه ایران متاثر از هاشمی بوده است. رفتارهایی که شاید هیچگاه روحانی فرصت نکند آن را به این شکل ایجاد کند. تک تکانه های در سیاست محصول سیاست ورزی حسن روحانی است، که آن هم در روزمره های زندگی مردم هضم شده است.

در تطبیق رفتارسیاسی هاشمی و روحانی، برخورد آنها با رسانه ها بسیار قابل تامل است. هاشمی همان کسی که عباس عبدی را به دلیل انتقاد از عملکردش، هرچند که با زبان تند و تیزی هم همراه بود، چهار ماه حبس داد تا نشان دهد او، همانند فانتری جذابش چندان هم تمایل ندارد رئیس جمهور باشد. روحانی نیز نتوانست و یا نمی تواند از این ساختار مدیریتی خارج شود.  برخوردش با رسانه های برای بسیاری از کارشناسان و حتی حامیان دیروز و نیم بند امروزش جای سوال است. اگر در دوران هاشمی به اقتضای شرایط پس از جنگ، معیشت و فرهنگ حاکم بر جامعه تمایل چندانی به نشر و ارتباطات رسانه ای نبود، روحانی میراث دار زمانی است که در آن انفجار اطلاعات رخ داده است. شاید او نه، اما مشاورانش این نکته را به خوبی دریافته بودند که متن مراسم تنفیذ را به آن شیوایی تنظیم کرده بودند. حسین دهباشی، دیگر مشاور رسانه ای روحانی هم کلیپی فوق العاده ساخت. گویی دهباشی در لابه لای خاطرات خود، نوستالژی آن مرد عبا شکلاتی را در این شیخ دیپلمات می یافت. اما گذر زمان نشان داد که در پس آن عبای شیک و ژست های دیپلماتیک خبر دیگری است. او نیز به زودی دریافت که ره به خطا رفته است و ترجیح داد از روحانی فاصله بگیرد.

تعدد مشاورین کار بلد آقای روحانی خبر از دو امر میداد، یا ایشان و دولتشان برای رسانه ها ارزش دوچندان قائل بودند و یا اینکه روحانی زبان رفتار با رسانه ها را به خوبی نمی دانست و نیاز بود که مدام رفتارش تلطیف شود.  زمان بخش دوم را به سرعت اثبات کرد. وقتی که او با عجله بسیار برجام را به ثمر مدنظرش رساند هجم انتقاد کارشناسان سیاسی-اقتصادی به سوی او زیاد روانه شد و در هجم این انتقادات بود که روحانی دیگر نتوانست آن متانت مشق شده را رعایت کند و زبان به هجو رسانه ها و منتقدان دولتش بازکرد. دلواپس، تندرو، بی سواد، بی شناسامه و... بخشی از عناوینی است که از سوی رئیس جمهور به سوی منتقدین هواله شد. بخشی از این رفتار آقای روحانی قابل پیش بینی بود. او سال های متمادی بلند مرتبه ترین مقام امنیتی کشور بوده است. بیش از شانزده سال زمانی کمی نیست. دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی به اقتضای شغلش رفتاری خاص پیدا کرده است. خلق یک نیروی امنیتی کاملا در رفتار آقای روحانی نهادینه شده است. ترکیب کابینه نیز، نهادینه شدن این روحیه را نشان می دهد. از وزیر فرهنگ تا وزیر کار، هر کدام به نهادهای امنیتی سلامی داده اند!

 به هر سو بخشی از این رفتار آقای روحانی با رسانه ها را می توان مدلول چند علت دانست؛ بخش عمده ای از آن به دلیل ضعف در حوزه عملکرد و ترس از انتقاد و برجسته شدن آن است، بخشی دیگر به فرهنگ امنیتی حاکم بر کابینه باز می گردد و بخشی هم برخواسته از نگاه پدرسالارانه و قیم مابانه ای است که تتمه های آن در دولت کارگزاران و هاشمی رفسجانی بوده است.

اما نکته قابل تامل تر، در پیش گرفتن سیاست های اعمالی و اعلامی است که از سوی رئیس جمهور اجرا می شود. او در نمایشگاه مطبوعات صحبت های در خصوص حمایت از رسانه ها و فضای باز کرد. مقتضای آن مکان و فضا،  قطعا حمایت از رسانه ها بود،  هر چند این حمایت  فقط در سیاست اعلامی دولت باشد. اما گریز روحانی و طعنه به قاضی القضات واکنش شدید او را در پی داشت و آملی لاریجانی هم پشت بلندگو بخشی از ناگفته های سیاست را به زبان آورد. او در جواب روحانی گفت: برادر بزرگوار شما خودتان شفاهاً یا کتباً با واسطه یا بی‌واسطه بارها گفته اید که چرا با فلان روزنامه یا فلان سایت برخورد نمی کنید یا نزد مقام معظم رهبری گلایه می کنید که چرا دستگاه قضایی با فلان روزنامه برخورد نکرده است. اما وقتی در بین اهالی مطبوعات و رسانه حضور می یابید ندای آزادی مطبوعات سر می دهید و اینکه قلم‌ها را نشکنید و دهانها را نبندید!

شاید روحانی انتظار نداشت که رئیس قوه قضائیه این واکنش را نشان دهد، اما هرچه که بود روحانی بازنده این بازی شد. بسیاری از کارشناسان بر این امر واقف هستند که روحانی رفتارهای های پارادوکسیکال از خود نشان میدهد و صحبت های آملی لاریجانی این تناقض رو آشکار کرد. به هر صورت امروز آن متن زیبای مراسم تنفیذ و کلماتش بیشتر باعث لبخند سرد بر صورت هر منتقد و روزنامه نگاری می شود.

روحانی قدم به قدم در رفتارهای سیاسی خود خواسته و یا ناخواسته به هاشمی دهه هفتاد نزدیک شده است. مردی که دوست دارد هاله از قداست در کنارش باشد و حرف مخالفی نشود. گویی هنوز روحانی باور ندارد که رئیس جمهور ایران شده است و باید سعه صدر بیشتری در مقابل مشکلات و انتقادات داشته باشد. از این رو هر از چندگاهی که به دلیل ضعف در عملکرد دولت هجم انتقادات به او افزایش پیدا می کند، بی تاب می شود، و بیش از آنکه آن روحیه حقوقدانی خود را به نمایش بگذارد دوست دارد تلفن  دفترش را بردارد و با مجید انصاری تماس بگیرد. او هنوز هم دوست دارد یک مقام امنیتی باشد.

 روحانی در حالی که وارد سال پایانی خود می شود که از مشاوران رسانه اش، یکی در حال تدوین تاریخ معاصر است و از روحانی فاصله گرفته است، دیگری سفیر شده و از کشور فاصله دارد و تنها حسام الدین آشنا در کنار اوست. شاید در آینده، آن چیزی که روزنامه نگاران از رفتارهای رسانه ای روحانی به یاد آورند، تنها متنی زیبا از سخنرانی مراسم تنفیذ باشد. اما من قطعا آن رو به حسین دهباشی هم فکر خواهم کرد! 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۵
رضا حیدری

نظرات  (۶)

ببخشید متن پیامها طبق دلیلی که سابق فرمودید حذف شده یا لحن من به خاطر اندکی جسورانه بودنش حمل بر بی احترامی شده؟؟؟
پاسخ:
جسارت؟
نه خواهرم.... چئن قبلا گفتید متن ها را حذف کنید من هم دکمه عدم انتشار را زده ام. 
نظری حذف نشده و البته من هم نه از شما و نه از کس دیگه ای ناراحتم

تاب و توان من در شنیدن حرف های منتقدین بسیار بیشتر از این حرف ها هست

دبیر سیاسی ماهنامه همشهری ماه باشید و تاریخ آخرین مطلب وبلاگتان مربوط به دوماه پیش باشد!!!!
جای سوال دارد... چرا؟؟؟؟
پاسخ:
سلام علیکم. البته بنده در این شماره دبیر سیاسی نیستم و سایر دوستان زحمت آن را خواهند کشید.
افتخاری بود که در دو شماره کنار این دوستان باشیم. درگیر یک سایت خبری هستیم که این مسئله توان ذهنی و نگارشی بنده را گرفته است. حقیقتا اگر مطلب دندان گیری باشد منتشر می کنم. میل ندارم اگر مطلب ضعیف بود آن را منتشر کنم در این وبلاگ و گرنه در یک ماهه گذشته بیش از 20 الی 30 متن نوشته ام اما برای من جذابیت نداشته اند که آنها را جزء نوشته هایی بدانم که روزی از دیدن انها خرسند باشم. بیشتر پاسخ دهی به یک سری سوالات و شبهات و... بوده است که روتین و روزمره بوده اند.

علی ایحال، گیر از نوشتن نیست، بیشتر از کیفیت مطالب است که اگر دندان گیر بودند حتما آن را منتشر می کنم

ممنونم که هستید و هر از چندگاهی این خانه تار عنبکوت بسته را رونق می دهید!
و علیکم سلام.وقتتون بخیر.

چقدر جالب!! مگر می شود نویسنده ایی نوشته هایش را دوست نداشته باشد؟؟!!
یادم هست نویسنده ایی از علقه و ارتباط خاص نویسنده ها با اثر شان صحبت می کرد.فکر می کردم همه گیر است!! پس همه چیز استثنا دارد از جمله این امر!!!

خواهش میکنم. ولی نمی دانم چرا همینکه این فضا را با این اوصاف وصف می کنید کارم را بی ارزش تلقی می کنم.
چون با خودم فکر میکنم رونق بخشیدن به فضایی تار عنکبوت بسته نمی تواند کار با ارزش و یا حتی درستی باشد!!
پاسخ:
شما کار بسیار به جایی می کنید که این فضا را در میابید. اینجا برای من شبیه گوشه دنج همان کافه قدیمی خیابان فردوسی شده است!
کافه ای که سال 33 ساخته شد. در کشاکش التهاب، بین ماندن و رفتن، بین آزادی و خفقان. بین جمهوری و دیکتاتوری!
همان کافه ای که هر چه هست، آرام است.

اینجا را من خیلی دوست دارم. بدون آنکه کسی بداند می آیم. گوشه ای اختیار می کنم و سرم به نوشتن گرم می شود. چه چیزی از این بهتر!
آرامش همیشه از خواستنی ترین حالت هایی است که بشر پیوسته به دنبالش بوده و هست.
 امیدوارم حضور خواننده ای که هراز گاهی اینجا سر می زند این حال خوب را خراب نکند.

چقدر متن بالا حال آدمی را در همه ادوار زندگی هر بار به نحوی، زیبا بیان کرده است..حالی که گاهی خوب و گاهی بشدت تلخ و آزار دهنده است متاسفانه!!!
بودن یا نبودن مسئله اینست.....
پاسخ:
بله دقیقا
انسان همیشه بین ماندن و رفتن است
هر تصمیم هیچ نتیجه ای جز این ندارد. یعنی یا تصمیم می گیری در حال بمانی و یا تصمیم می گیری به زمان دیگری بروی!
اساساً تصمیمات برای رفتن در زمان است... وگرنه شما صدسال هم که در یک مکان و یک زمان و یک حال باشی، در واقع ساکنی! مثل یک آب راکد
اینکه تصمیم میگیری در واقع به زمان دیگری می روی ولو اینکه در یک زمان و در یک مکان باشی...چرا؟
چون دیگر در یک حال نیستی!





 دقیقا مثل معنی و مفهومش در خود کلمه-پرنا-هم ظرافتی زیبا و قابل توجه هست.

پس گرایش بیشتر به سمت مادر از طرف فرزندان پسر در شما هم صدق میکند!

مباهات را که از سر احترام و لطف فرمودید ولی رونق را همانطور که مشهود است سایر مخاطبان هم با حضورشان می بخشند.


راستی آقای حیدری سایت 598 از نظر سیاسی چه گرایشی دارند؟؟؟
پاسخ:
جبهه پایداری و احمدی نژادی
ببخشید من میتونم برای پرسیدن سوالاتی در ادامه سوالم از طریق تلگرام اقدام کنم.
بنظرم اینجا مطرح نکنم بهتره.البته اگر مشگلی ندارد و مصدع اوقات نمی شوم.
پاسخ:
خواهش میکنم، اشکالی نداره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی